گزارش صعود قله هفت خوان

گزارش صعود قله هفت خوان

تاریخ برگزاری: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
سرپرست برنامه: حمید رضا شاه بنده
نفرات شرکت کننده: آقایان : مهدی خواجوئی نژاد ، آرش عباسی ، سعید متقي نيا ، هادی هوشنگ پور ، حامد مختارپور اصل
بانوان : طیبه امینی ، سیده سارا هاشمی رهنی ، آزاده ساوه شمشکی ، مرجان موجرلو ، آزاده رضایی زاده

شرح گزارش برنامه

طبق برنامه تنظیم شده، ساعت ۴/۳۰صبح جمعه مورخ ۱۴۰۱/۰۲/۳۰ در خیابان شریعتی جنوب پل سید خندان به اتفاق 12 نفر از همراهان عزیز شامل سرپرست و مربی محترم آقای شاه بنده گرد هم آمدیم و در نهایت از محل قرار با یک دستگاه مینی بوس به سمت جاده هراز رهسپار شدیم.


این قله از قلل البرز غربی بشمار می رود و در ارتفاع ۳۹۸۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است .اطراف آن را قلل دیگری همچون هزار بند ،کرچان،کلاش ویا ، کندوان ، ونتار ، زردبند ،کهار ، ناز ، خونکهار و منار احاطه کرده است. ما از مسیر شمالی :
مبدا صعود دره آزاد بر واقع در جاده چالوس نرسیده به گچسر است. دره آزادبر در سمت چپ جاده قرار دارد که پس از پشت سر گذاشتن روستای کهنه ده و غار یخ مراد و رد شدن از دو راهی روستای آزادبر نرسیده به گردنه عسلک به آنجا رسیدیم به علت خاکی بودن جاده راننده ون از اینکه ما را جلو تر ببرد امتناع نموده و مجبور شدیم پیاده تا دشت عسلک که حدودا ۳کیلومتر بود پیاده روی تندی داشته باشیم.
به دشت عسلک رسیدیم و ساعت ۸ پس از خوردن صبحانه و معارفه اعضا صعود به سمت قله آغاز نمودیم.
در طول مسیر صدای پرندگان، و به جهت ذوب شدن برف و جاری شدن ابراه ها صدای گوشنواز حرکت آب به گوش میرسید، یخچال های که از برف زمستان باقی مانده بود و چمن زارهای به همراه گل‌های وحشی و آسمان آبی یک تابلو بینظیر ایجاد شده بود و لذت کوهنوردی دو چندان میکرد.
مسیر صعود را با استراحت های کوتاه ادامه می دادیم و در ساعت ۱۲/۱۵ بعد از پیمایش به قله ۳۸۹۰ قله هفت خوان رسیدیم در این بین یکی از اعضای که گام آهسته تری داشت پشت سر سرپرست حرکت میکرد و بخاطر توان جسمانی کمتر نسبت به بقیه نتوانست به قله صعود کند و در خوان ۶ (ارتفاع قله فرعی : 3850 متر،،)منتظر ماند تا بقیه همراه ها از صعود بازگردند،
قله های مثل آزاد کوه و یال شاهزاده کج
و خیلی دور قله دماوند مشخص بود،
مسیر برگشت از مسیر جدیدی برگشتیم
مسیری که سنگ های تخته ای کوچکی داشت، و برفهای آب نشده، صدای گام برداشتن روی برف و وجود کفشدوزک های کوچک بزرگ در تمام مسیر و سایه لکه های ابر روی دشت خستگی صعود از تنمان در می اورد، در تمام مسیر برگشت تو فکر این بودیم چطور از رودخانه رد شویم...
و زمانیکه به رودخانه رسیدیم دیگر هیچ جای بحثی نبود باید رد‌ می‌شدیم... زمانیکه پا توی آب گذاشتیم، سرمای آبی که در اثر ذوب برف ها بود به یکباره تمام وجود مان را تسخیر کردو تمام خستگی مسیر از بین رفت، خلاصه
ساعت ۱۷/۱۵ به مینی بوس رسیدیم و برنامه تمام شد و پس از پشت سر گذاشتن ترافیک ساعت ۲۱
در زیر پل سیدخندان پیاده شدیم
و به این ترتیب برنامه دیگری با ثبت خاطرات خوب به پایان رسید.

دیدگاه‌ها


جهت ثبت دیدگاه وارد سایت شوید یا ثبت نام کنید.